
خیلی زود مچ شدن همه بالینیا چیز باحالی بود که در عرض چار روز اتفاق افتاد برامون
ps: یکی از لذتای من شده انقل رفتن با بچه های دانشکده :دی واسه کتاب، واسه پایش واسه هرچی. برید! حال میده :دی
ps2: نوریس به جا اینکه بشقاب ور داره، خیلی صاف و بی ریا با یه لیوان وایساد جلو مسئول سلف. یارو فک کرد باید خورش رو بریزه براش تو لیوان!! حتی کم کم داشت یه راه حلی پیدا میکرد که چطور اون حجم خورش رو تو اون لیوان به این کوچیکی جا بده!! اگه اعتماد به نفسی که تو نگاه نوریس موج میزد رو می دیدید حتما شمائم بی بروبرگرد دنبال راه حل میگشتید به جا اینکه فک کنید اشتباهی پیش اومده
:))))))
@Tasnim: اتفاقا اینجوری بهتره، اگه کامل مینوشتم براش میاورد "رولوشن". بعد فک می کرد بعد از دانشگا واسه تفریح میریم انقلاب می کنیم بیخودی :دی دلمو شاد کردی اساسییییییییی Enghel!
@omid: اینارو که تو دانشکده نخوردیم که :دی همون انقلاب یه کافه بود اونجا
@HoSna: :))))))) یاروی بد بخ!
@Tasnim: :D:D:D
@f-rahmani: بس که زیادین :دی البت کلاس شولوغم کیف و حال خودشو داره :)